۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

پارسی - قهار عاصی




گل نیسـت، ماه نیسـت، دل مـاست پارسی
غـوغـای کــه، تَـرنَـم دریـاسـت پارسی

از آفـتاب معجـــزه بـر دوش می کشـند
رو بَـر مـراد و روی به فرداسـت پارسی

از شام تا به کاشغَـر، از سَند تا خُجَند
آیـیــنـه‌دار عــالـــم بالاسـت پارسی

تـاریـخ را، وثیــقه‌ی سبـز و شکوه را
خــون مــن و کــلام مطـــلاســت پارسی

روح بــزرگ وطبل خــراسانـــیان پـاک
چتــر شــرف، چــراغ مسیـحاسـت پارسی

تصویــر را، مُغـازلـه را و تـرانه را
جغــرافیــــایِ معــنویِ مـاسـت پارسی

سـرسـخت در حماسه و همواره در ســرود
پیدا بود از این، که چه زیباست پارسی

بانگ ِسـپیده، عــرصه‌ی بیدار باش مَـرد
پیـغمبــر هنـــر، سـخــن‌راسـت پارسی

دنیا بگـو مبـــاش، بــزرگی بگـو برو
ما را فضیلتـی‌اسـت کـه مـاراست پارسی


قهار عاصی اجازه نيافت به اقامت در ايران ادامه دهد، روانه افغانستان شد و اندکی بعد در انفجاری در کابل کشته شد

هیچ نظری موجود نیست: