سیمین بهبهانی میگوید وظیفه شاعران و نویسندگان است که وقایع کنونی ایران را در تاریخ ثبت کنند. وی سرودن آخرین شعر خودش با نام «سجاده، فرش عنف و تجاوز» را تلاشی در جهت ثبت بخشی از این رویدادها میداند:
سـجـاده فـرش عـنف و تـجاوز، ای داعیان شـرع خدا را!
سـجـاده فـرش عـنف و تـجاوز، ای داعیان شـرع خدا را!
بـر قتلعام دین و مروّت، دسـت که بسـته چشـم شـما را؟
اللّـهاکبر اسـت که هـر شـب، هـمـراه جـانِ آمده بر لب
آتشـفشـان به بال شـیاطین، کردهسـت پاره پاره فضا را
از شـرع غـیر نام نماندهست، از عرف جز حرام نماندهست
بـر مـدعـا گـواه گـرفـتم، جسـم تـرانـه قلب نـدا را
انصـاف را به هیچ شـمردند، بس خـون بیگناه که خوردند
شـرم آیـدم دگـر کـه بگـویم، بـردنـد آبـروی حـیا را
سـهرابهـا بـه خـاک غـنـودنـد، آرام آنچنانکه نبودند
کـو چارهسـاز نفرت و نفرین، تهمینههای سوگ و عزا را؟
زیـن پس کـدام جـامـه بپوشـند، بهـر کدام خیر بکوشند
آنانکه عـین فاجـعـه دیـدنـد، فـخر امام ارج عبا را
سجاده تار و پود گسستهست، دیوی بر آن به جبر نشستهست
گـو سـیل سـخت آیـد و شـویـد، سـجاده و نـماز ریا را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر