۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

تاریخ‌چه‌ی چهارشنبه‌سوری

جشن سوری

تاریخ ایران باستان مشحون از جشن‌هایی است كه همه‌گی بر پایه‌ی دید و نگاه پیشینیان ، دارای فلسفه و جوهری وجودی‌اند. امروزه تنها «جشن سوری»، معروف به «چهارشنبه‌سوری» و نیز «جشن‌ سده» برایمان به یادگار مانده است و در باره جشن‌های فراموش‌شده‌ی آتش، به «آذرگان» در نهم آذرماه و «شهریورگان» یا «آذرجشن» می توان اشاره داشت . آتش نزد ایرانیان نماد روشنی، پاكی، طراوت، سازندگی، زندگی، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است .چهارشنبه‌سوری در فرهنگ پارسی به عنوان مقدمه و پیش درآمد عید نوروز نیز شناخته شده است كه هماره در طول تاریخ، قبل از فرا رسیدن سال نو و تحویل نوروز برپا می شده و هنوز هم در بین اقوام و شهروندان ایرانی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.

آتش

از قدیم الایام تا آن جا كه تاریخ نشان می دهد، بشر برای آتش اهمیت خاصی قایل بوده و پیشرفت قسمت مهمی از زندگی خود را مدیون وجود این عنصر مفید دانسته است. آتش اما در نظر ایرانیان مظهر روشنی ، پاكی، طراوت، سازندگی، سلامت و تندرستی است. بیماری ها، زشتی ها، بدی ها و همه آفات در عرصه تاریكی و ظلمت جای دارند و به همین علت اهریمن مظهر تیره‌گی و جای‌گاه او تاریكی است. افروختن آتش به طور كنایه راه یافتن روشنی معرفت در دل و روح است كه آثار اهریمنی و نامباركی را از بین می برد. یك رشته جشن‌های آریایی با جشن‌های آتش است كه با همان منظور ، در آن آتش می افروزند.

جشن‌هایی مانند جشن‌های سده، آذرگان، شهریورگان، جشن «گجرسی» در تركیه و

تاریخچه چهارشنبه سوری

ابو جعفر نرشحی، مورخ سده سوم در كتاب تاریخ بخارا به این جشن پرداخته‌است. به شهادت وی، در زمان منصور بن نوح از شاهان سامانی، اواسط سده چهارم این جشن به نام جشن سوری بر قرار بوده‌است. در این متن آمده شاه سامانی در زمانی كه سال هنوز پایان نیافته بود این جشن را با آتش‌زدن بر پا كرد و همچنین این جشن طبق عادت و رسم قدیم بود كه اشاره به كهن بودن این رسم و سنت دارد.

قبل از هجوم تازیان به ایران یک مراسمی هم به نام آتش روی بام خانه نیز رواج داشته که صبح نوروز انجام میگرفته

به آتش چهارشنبه سوری نباید فوت کرد و خاکسترش را سر ِ چهارراه می‌ریزند.

چند‌شنبه‌سوری

اما بر پایه‌ی پژوهش های انجام شده ، زمان باستانی «جشن سوری» را می توان در این سه گاه باز جست :

۱. شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجه‌ی كوچك

۲. نخستین شب پنجه‌ی بزرگ یا پنجه‌ی وه كه پنج روز كبیسه‌ است و نخستین شب و روز «جشن همسپهمدیم» (آخرین گاهنبار سالانه)

۳. دیدگاه سوم، شب پایانی سال است كه ارجمندترین روز «جشن همسپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است .

برخی را باور این است كه با در نگرآوردن واژه‌ی «چهارشنبه» كه بر آمده از فرهنگ تازی و سامی است ، پس «چهارشنبه سوری» ارمغانی از سوی تازیان است ، چرا كه همان‌گونه كه می‌دانیم ، در ایران باستان هر روزی نامی ویژه داشته است (هرمزدروز، وهمن‌روز، اردوهشت‌روز، شهروَرروز، خرداد‌روز، سروش‌روز، مهرروز، زامیاد‌روز و …) و نشانی از بخش بندی امروزین چهارهفته‌ای و نام های آنان به چشم نمی‌خورد .

دوازده ماه سی روزه نسبت به سال شمسی پنج روز كم‌تر دارد. برای جبران این تاخیر و حساب كبیسه آن پنج روز را به شنج عنوان گاثاها ازسرودهای زرتشت، می نامیدند. در یكی از چند شب آخر سال ، ایرانیان جشن سوری را كه عادت و سنتی قدیم بود با آتش‌افروزی بر پا می‌كردند. و چون مفهوم هفته و نام‌گذاری آن وجود نداشته نمی‌توانست چهارشنبه‌سوری نام بگیرد. تقویم كنونی ، بعد از ورود اعراب به ایران رواج یافت. در فرهنگ اعراب چهارشنبه یا یوم الارباع نحس و نامبارك است. بی گمان سالی كه این جشن به شكلی گسترده بر پا بوده ، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روزشمار اعراب ، چهارشنبه بدیمن بوده، از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می‌كوشیدند تا نحوست چنین شبی و روزی را دور كنند.

معنای سوری

واژه سوری فارسی، در پهلوی به گونه سوریك(Surik) صفت است. چون سور (Sur) به معنی سرخ و ایك (Ik) پسوند صفت می باشد به معنی سرخ و سرخ رنگ است چنانچه گل سوری به معنی گل سرخ است. به این جشن از آن جهت سوری گفته‌اند كه عنصر اصلی مراسم آن، افروختن آتش سرخ بوده است.البته «سور» به چم «میهمانی» هم در فارسی به كار رفته است. بر پا داشتن آتش در این روز نیز گونه‌ای گرم كردن جهان و زدودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است. در گذشته جشن‌های آتش كاملا حالت جادویی داشته و بسیار بدوی بوده است . چگونه‌گی این جشن ، هم‌سانی و مانندگی های فراوانی به جشن سده دارد.

آداب و رسوم چهارشنبه‌سوری

بوته‌افروزی ، آب‌پاشی و آب‌بازی ، فال‌گوش‌نشینی ، قاشق‌زنی ، كوزه‌شكنی ، فال‌كوزه ، آش چهارشنبه‌سوری ، آجیل‌مشگل‌گشا ، شال‌اندازی ، شیرسنگی، (توپ‌مروارید) و … از آداب و رسوم این شب به شمار می‌رفته که اکنون ما حتی شاید نام خیلی از آنها را هم نشنیده‌ایم

در همین شب و یا چهارشنبه‌ی‌ آخر سال، هرگاه نیت بکنند و کلیدِ دودندانه به‌زمین گذاشته، پشتِ در اتاقِ هم‌سایه بایستند، اگر صحبتِ آن‌ها موافق با نیت‌شان باشد، به‌مراد می‌رسند و اگر برخلافِ آن باشد، مرادشان برآورده نخواهد شد.

بسیاری از مراسم كه اكنون در پایان سال و شب چهارشنبه‌سوری باقی مانده، كنایه و نشان‌واره است از اهدای نذور و فدیه به ارواح. شب جمعه آخر سال، شب چهارشنبه و یا آخرین شب سال به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن، مراسم آتش افروختن بر بامها میان زرتشتیان، پخش آجیل مشكل‌گشا، مراسم فال‌كوزه وكجاوه‌بازی و شال‌اندازی میان مردم آذربایگان همه و همه جای‌پایی مشخص در رسوم ایران قدیم دارند.

استاد پورداود ، پس از بزرگ‌داشت این جشن باستانی ، به جستار ویژه‌ای اشاره دارد و بر این باور است كه رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه هایی همچون «سرخی تو از من ، زردی من از تو و …» از افزونه‌های پسا-اسلامی است و از دیدگاهی، بی‌احترامی به جای‌گاه ارجمند آتش به شمار می‌رود .

اما!!:

نخست دیدگاه مردم ایران نسبت به آتش؛ خوب یكی از جنبه‌های تقدس آتش پاك‌نمودن بیماری‌‌ها و دوركردن ارواح خبیثه (به تعبیر آن دوران) بوده است؛ برای نمونه در صورت سرایت طاعون رخت و ابزار بیمار را در آتش می‌ریختند تا از بدی ها پا ك شود؛ و ۱۰۰٪ این بی‌احترامی به آتش بشمار نمی‌آید.

همین امروز هم رسم اسفند دود‌كردن و گرد خانه تاب دادن رایج است(برای زدودن شر و بیماری و چشم زخم)كه بازمانده از گذشته است؛ هم اكنون پریدن از روی آتش هم می‌توانسته با فلسفه پاك‌كردن نفس صورت گرفته باشد.

در جاهایی همچون شیراز، كردستان و آذربایگان، آداب و آیین ویژه و كهن‌تری وجود دارد . برای نمونه، آب‌پاشی در سعدیه كه ویژه‌ی شیراز است و یا سفره‌های خوراكی رنگینی كه در كردستان و آذربایگان آماده میشود و نیز آیین آتش‌افروزی و شادمانی همگانی مردم . برخی را عقیده بر این است كه «جشن سوری» (چهارشنبه‌سوری) با مراسم مربوط به بزرگداشت فروهر درگذشته‌گان نیز پیوند و بستگی دارد. البته استاد مهرداد بهار با این ایده‌ی فرجامین هم‌داستان نیست.

بدعت ها

با مرور زمان، كم كم رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه هایی باب شد كه به اشارت شادروان استاد پورداوود در واقع زشت است:

«در جشن چهارشنبه‌سوری از روی شعله‌ی آتش جستن و ناسزایی چون "سرخی تو از من و زردی من از تو" گفتن از روزگارانی است كه دیگر ایرانیان مانند نیاكان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمی دانستند

و امروزه هم استفاده از مواد منفجره و آتش زا به این مراسم باستانی و زیبا اضافه شده است.

و در پایان امید است که همه‌ی هم‌میهنان گرامی با برپاداشتن این جشن و جشن‌های دیگر ایران‌زمین در راه کوشش برای پدافند و نگه‌داری از این آیین‌های کهن گام بردارند.

نوشته‌ی کوروش(م) هشتم اسفند ۱۳۸۷


آداب شب چهارشنبه‌سوری در استانهای مختلف ايران

باورود اسلام به ايران تا قبل از انقلاب اسلامی، اين مراسم پابرجا ماند؛ چون آتش در اسلام جزو مطهرات است و هرچيز ناپاكی كه در آتش بسوزد پاك و طاهر می‌شود. از طرفی، اعراب هرچهارشنبه را نحس می دانند و نحوست اين روز را به وسيله‌ی افروختن آتش رفع می‌كنند. پس از انقلاب اسلامی و به ويژه در دوران جنگ هشت ساله‌ی ايران و عراق كه برگزاری عروسی نيز به نوعی مذموم بود، اين سنت ديرينه، به مدد تبليغات منفی، رفته رفته كم‌رنگ شد و امروزه آنچه درشهرهای بزرگ ايران، به‌خصوص تهران در اين شب انجام می‌گيرد بيشتر به جنگ و نزاع شبيه است تا سور و شادی.

حدود بيست و چند سال پيش، شب چهارشنبه‌ی آخر سال مراسم متنوعی داشت كه در استانهای مختلف به اشكال گوناگون صورت می‌پذيرفت و اكنون نيز برخی از آن رسوم در بعضی از استانهای ايران برگزار می‌شود كه در اين نوشته به برخی از آنها اشاره شده است:


۱- استان آذربايگان باختری
تبريزی‌ها در شب چهارشنبه‌سوری به روی هم آب يا گلاب می‌پاشند و معتقدند آب‌پاشيدن، زندگی را با سعادت قرين می‌كند. از ديگر رسوم ضروری اين شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. در اين خنچه معمولاً ميوه، شيرينی، گلدانهای پرگل، ماهی و خلعت(پارچه) برای خانواده‌ی عروس و خود عروس گذارده می‌شود. دختران دم بخت تبريزی هنگام پريدن از روی آتش می‌خوانند:
«بختم آچيل چهارشنبه» يعنی: چهارشنبه! بختم را بازكن.

۲- استان آذربايگان خاوری
خانواده‌های اروميّه‌ای در اين شب به خانه‌ی مسن‌ترين فرد فاميل می‌روند و به خوردن آجيل سرگرم می‌شوند. آجيل حتماً بايد از هفت نوع خوراكی تهيه شود. اين هفت نوع خوراكی می‌تواند از بين خوراكی‌های زير باشد:
انجير، كشمش، مويز، خرما، توت خشك، فندق، بادام، گردو، سنجد، نخودچی، آب نبات، تخمه بدون نمك، باسلق، برنجك(برنج بوداده) برگه‌هلو، برگه‌زردآلو و گندم برشته. كسی‌كه مرادی و حاجتی دارد، بايد تقسيم آجيل را به عهده بگيرد تا مرادش برآورده شود.

۳- استان اردبيل
در مغان، مردم پيش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته‌جمعی به كنار رودخانه می‌ روند، آتشی برمی‌افروزند و جوانان در آنجا به سواركاری می‌پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف‌هايشان را از آب رودخانه پر می‌كنند و به خانه می‌آورند و آب آن را به دور و برخانه می‌پاشند كه با اين كار، سال جديد، سالی سرشار از روشنی و زلالی و پاكی خواهد بود.

۴- استان بوشهر
بوشهری‌ها پس از آتش‌افروزی در خانه ‌هايشان و پريدن از روی آن، باقايق از روی آب مي گذرند و معتقدند با اين كار نحسی‌ی اين شب از بين می‌رود. در ضمن كوزه‌ی نويی را كه تا آن زمان استفاده نكرده ‌اند، به ديوار می‌زنند تا شكسته شود تا بلا و بدبختی، مثل كوزه شكسته شود.

۵- استان خراسان
در خراسان مراسم كوزه‌شكستن به اين طريق است كه درون كوزه های كهنه مقداری نمك كه علامت شوربختی است و مقداری ذغال كه علامت سياه بختی است و يك سكه كم ارزش پول می‌ريزند و تمام افراد خانواده آن‌را به دور سر می‌چرخانند و آخرين نفر كوزه را از پشت بام به كوچه پرت می‌كند و می‌گويد:
«درد و بلام توكوزه - راه بيفته بره تو كوچه»
در بعضی از نقاط خراسان در اين شب به جای آش، چهار نوع پلو می‌پزند. اين پلوها عبارتند از: رشته پلو، عدس پلو، زرشك پلو و ماش پلو كه معمولاً به فقرا، نزديک‌ان و همسايه‌گان می‌دهند. در آجيل خراسانی‌ها مطلقاً نمك وجود ندارد، چون نمك را علامت شوربختی می‌دانند.

۶- استان خوزستان
در اهواز، پس از پريدن از روی آتش، مراسم قاشق‌زنی انجام می‌گيرد كه خانواده‌ها، خوراكی يا آجيل شور و شيرين در ظرف قاشق‌زنان می‌ريزند.

۷- استان سيستان و بلوچستان
در سيستان مردم گونی، پتو و نمد كهنه را به صورت گلوله در می‌آورند و آن را در غروب آخرين چهارشنبه سال، آتش می‌زنند و معتقدند كه نحوست اين شب با اين عمل از بين می‌رود.

۸- استان فارس
در شيراز برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه‌سوری به سعديه می‌روند و از آب استخر سعديه بر سر وروی دختران می ريزند. زنان نيز با ريختن اين آب به روی خود، معتقدند كه مهرشان در دل شوهر بيشتر می‌شود. در اين شب زنان برای برآورده شدن حاجاتشان زير منبر مسجد جامع شهر دعا می‌خوانند و پس از دعاخواندن، حلوا و آش می‌پزند.

۹- استان كردستان
مردم كردستان مخصوصاً روستائيان، دسته جمعی به صحرا و كنار چشمه‌سارها میروند و پس از مدتی‌كه به شادی و پای‌كوبی و كشتی‌گرفتن گذراندند، هنگام مراجعت به خانه، هركسی مقداری سنگ‌ريزه جمع می‌كند و بدون آنكه به پشت سرخود نگاه كند، سنگ‌ريزه را از روی شانه به عقب پرتاب می‌كند و بدين ترتيب بلا و آفت را از خود دور می‌سازد.
از ديگر مراسم اين شب، شال اندازی‌ است كه عده‌ای از جوانان بالای پشت‌بام خانه ‌ها و كنار د‌رها و پنجره‌های همسايه‌گان و ثروت‌مندان می‌روند و ضمن خواندن سرود و تصنيف، از دريچه‌ای ،شال را آويزان می‌كنند. اهل خانه هديه‌ای را به شال می‌بندند كه معمولاً سكه، تخم مرغ، شاخه نبات، كله قند، جوراب يا نخودچی و كشمش است.

۱۰- استان كرمان
در كرمان مقداری ذغال، نمك، سكه‌ی كم ارزش پول و كمی نان دركوزه‌ای خالی می‌ ريزند و شب چهار شنبه‌سوری آن را از بالای بام به كوچه پرتاب می‌كنند تا بلا و كمبود از همه چيز مخصوصاً از آنچه در كوزه است دور شود.

۱۱- استان گيلان
در روستاهای اطراف رشت، غروب شب چهارشنبه‌سوری، در پنج منطقه پوشال برنج را با فاصله كنارهم می‌چينند، سپس آنها را آتش می‌زنند و برای دفع چشم زخم، اسپند در آتش می‌ريزند و افراد هرخانواده از بزرگ به كوچك، سه مرتبه از روی آن می‌پرند و اين ترانه را به گويش گيلكی می‌خوانند:
«گل گل چهارشنبه
به حق پنجشنبه
نكبت بی‌شه
دولت بی‌يه
زردی بی‌شه
سرخی بی‌يه»
يعنی: آتش سرخ چهار شنبه! به حق پنجشنبه نكبت برود، دولت بيايد. زردی برود، سرخی بيايد.
پس از پريدن از روی آتش ترقه در می‌كنند به اين معنی كه از نحوست چهارشنبه در امان باشند.
در اين شب خورش«ترشه تره» می‌پزند و آن را با كته، ماست و دوغ می‌خورند. صبح فردا (روز چهارشنبه) خاكستر برجای‌مانده از آتش شبانه را جمع می‌كنند و پای درختان ميوه می‌ريزند به اين نيّت كه درختان بارورشوند و ميوه‌ی بيشتری بدهند.

۱۲- استان لرستان
در اين شب در خرم آباد هيزم را به هفت دسته تقسيم می‌كنند و با فاصله های معينی در يك رديف می‌چينند و آتش می‌زنند و باخواندن:
«زردی مه د تو، سرخی تو د مه»
يعنی: زردی‌ی من از تو و سرخی‌ی تو از من و از روی آن می‌پرند.

۱۳- استان مازندران
در روستاهای مازندران در شب چهار شنبه‌سوری، علاوه بركشتی‌گرفتن و اسپند‌دودكردن، انواع آش‌ها پخته می‌شود از جمله «آش هفت‌ترشی» كه از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات در آن استفاده می‌شود و نيز«گزنه آش» كه يكی از سبزی‌های مصرفی در آن، گزنه است. اعتقاد براين است كه خوردن اين آش بسياری از بيماری‌ها و كسالت‌ها را از بين می‌برد.

۱۴- استان مركزی
در اين استان، علاوه بر مراسم آتش بازی، برای آمرزش اموات مقداری خرما يا شكر پنير تهيه می‌كنند؛ و يا حلوا درست می‌كنند و سرگذر می‌ايستند و به عابران تعارف می‌كنند. هر ره‌گذر وظيفه دارد يك دانه بردارد و قبل از خوردن، برای آمرزش اموات خيرات دهنده، حمد و سوره ای بخواند و سپس خوراكی را بخورد.

برگرفته از "ایران سرای من"


هیچ نظری موجود نیست: